آیا همین که به شغل مورد نظر با حقوق ایده ال تان یاهمسرمناسب؛ ماشین دلخواه؛ خرید منزل دربهترین نقطه با چشم اندازعالی ؛ قبولی درمقطع دکترای بهترین رشته؛ برنده شدن درمعتبرترین جشنواره فرهنگی وهنری و...دست پیدا کرده اید آدم موفقی هستید؟ بدون شک بخشی ازموفقیت های شماحاصل شده است و احساس خوب وخوشایندی پیدا کرده اید.اما آیا احساس خوبی که به واسطه رسیدن به بخشی از خواسته ها و آرزوهایتان پیدا کرده اید ماندگار و همیشگی است ؟
سوال این است که آیا می توان این افراد را که دربخش های اززندگی فردی وشخصی شان به هدف رسیده اند ؛ موفق قلمداد کرد؟ اگر پاسخ مثبت است پس می توان به آمار زیاد افراد موفق و خوشبخت در جامعه افتخارکرد و بدون شک در جامعه ای که درصد بسیار زیادی ازآن راآدم های موفق تشکیل می دهند ؛ بایستی شاهد به وجود آمدن یک جامعه مدرن درابعاد مختلف فرهنگی؛ اجتماعی؛ سیاسی؛ اخلاقی و مدنی وافرادی پایبند به حقوق شهروندی وشهرنشینی؛ منضبط و قانونمند؛ متین؛ مطیع و با نشاط؛ آگاه؛ فهیم و خلاق و مبتکر؛ احترام به حقوق خانواده ونظام؛ دارای تفکر واندیشه ای مدرن ومترقی با فرهنگ پویا و بالنده باشیم.
اما متاسفانه بایستی اعتراف واذعان کرد که واقعیت ها وآمارنگران کننده و تلخ موجود درجامعه ما برعکس ؛ موید واثبات کننده این است که در جامعه ما افراد موفق سالم دراقلیت بسر میبرند واکثریت دارای موفقیت های تک بعدی؛ خطی؛ ناقص وبیمارگونه هستند واین افراد به ظاهرموفق؛ آنچنان که باید وشاید درتغییر وتحول و برطرف کردن آسیب ها وناهنجاری های موجود درجامعه تاثیرگذار نبوده اند .موفقیتهای که نسبت به ابعاد ونیازهای مختلف روحی وروانی؛ فرهنگی؛ اجتماعی؛ زیست محیطی و...خود؛ افراد وسایرجامعه بی تفاوت وبی توجه باشد؛ موفقیت های کاذب وناپایداری هستند که ممکن است درمقاطعی اززمان؛ آرامش واحساس خوشبختی را درافراد به وجود آورد ولی دربلند مدت به خاطرظاهرشدن خلاءهای روحی و روانی؛ احساسی وعاطفی درافراد به ظاهر موفق؛ استرس واضطراب؛ نگرانی ودلتنگی حاصل ازاحساس تنهایی را به ارمغان می آورد.
اگردر شهر و جامعه ما فرهنگ گدائی روبه ازدیاد است وفقروبیکاری وفساد وجود دارد؛ اگردیوارهای شهرمان زشت وبی قواره است وتبلیغات شهری ره به ترکستان می برد؛اگر محیط زیست مان تهوع آور است؛ اگرپیاده روها آغشته ومزین به اخ وتف عابرین محترم است؛ اگر سواحل کشورهای عربی به ساحل دریای خزرما پوزخند ونیشخند می زنند اگرراننده های ما درپشت فرمان ماشین های شاسی بلند در ترافیک؛ با بوق زدن سلام واحوالپرسی ویا فحش وناسزا می گویند؛ اگر شهروندان محترم برای سبد کالا وگران شدن چایی و برنج ؛ یقه می درند و وقیحانه رفتارمی کنند؛اگر پولدارها پایبند وملزم به رعایت قانون نیستند؛اگرتوالت های عمومی و صندلی اتوبوسهای خط واحد محلی شده است برای رشد وشکوفائی طبع هنرمندانه و خلاقانه جوانان در نوشتن خزعبلات وچرندیات وتبدیل شدن آن به دفتریادداشت وتلفن جهت ارتباط اجناس مخالف وجردادن صندلی ها برای تخلیه ی روحی وروانی آنها؛ اگرانتقاد پذیر نیستیم ؛ اگر دروغ می گوییم؛ اگررشوه وریا هست؛ اگر واگر واگرهای زیاد دیگری اگر هست؛ به دلیل این است که ثروتمندان وپول دارهای ما اصولا حوصله ی فکرکردن به این مسائل را ندارند؛ چون سودی برای انها ندارد؛ برای انها ساخت وساز مهم است وپول درآوردن وپول درآوردن ؛ قشردیندارهم بعضا ؛ کاری به این دنیا ندارند وبیشتر به فکرساختن دنیای باقی خود هستند؛ هنرمندان موفق جامعه در تلاشند تا رزومه ی هنریشان هرچه حجیم تر وپربارتر شود؛ درکار خرید وفروش آثار هنریند وبا موزه ها وگالری دارها نشوو نما دارند.مدیران ومسئولین فرهنگی وهنری ما؛ خوشحال از بیلان کاری وآمار وارقام
کارشناس مان در خواب و استاد دانشگاه به فکر تدریس وواحد درسی؛ مراکزعلمی؛ تحقیقاتی و دانشگاهی بی ارتباط با جامعه ومردم ورسانه ها ومطبوعات ما درگیربازی های سیاسی و جناحی می باشند.
به نظرمی رسد نگاه شخصی وانفرادی به سازوکار موفقیت باعث شده؛ نتوانیم از قابلیت ها و ظرفیت های آن به نفع مردم وجامعه بهره برداری نماییم. جامعه ما به موفقیت های چند بعدی و چند وجهی نیاز دارد که بتواند ضمن برآورده کردن نیازهای شخصی افراد در زمینه های مختلف؛ بتواند جوابگوی نیازهای مادی؛ فرهنگی؛ اجتماعی و روحی روانی افراد دیگر جامعه را نیزبرآورده کند.
به نظرمی رسد تبعات و آسیب های اقتصاد تک بعدی و وابسته به نفت ؛ علاوه بر اقتصاد کشور در سایر جنبه ها و ابعاد فرهنگی ؛اجتماعی؛ رفتار و اخلاقیات؛ اندیشه وخلاقیت ؛....افراد جامعه نیز تاثیر گذاشته است.
نگاه تونلی و تک بعدی به موضوع موفقیت نیز نشات گرفته از همین جریان آسیب زننده است . اقتصاد تک بعدی باعث شده است تا افراد در تمامی عرصه های زندگی؛ از جزئی ترین رفتار تا مسائل کلان آن؛ نگاه وتفکری تک بعدی پیدا کنند .افراد درجامعه وابسته به اقتصاد تک بعدی؛ همیشه در برخورد با مسائل زندگی ناتوان از به کاربردن راههای مختلف ومتنوع برای حل انها هستند؛ نگاه؛ ذهن وفکر انها تک محوروتک گزینه ای میباشد وغیر ازیک الی دو گزینه؛ اصولا راه حل وراهکار دیگری برای حل کردن مسائل و مشکلات زندگی بلد نمی شناسند.
اقتصاد تک بعدی باعث عدم رشد وشکوفائی خلاقیت ها وسایراستعدادها وقابلیت ها درافراد وجامعه می شود. همچنین به نوبه خود باعث به وجود آمدن فضائی راکد؛ کسل کننده وغیرپویا درحوزه های مختلف می شود. فرهنگ تک بعدی؛ دانش وعلم تک بعدی غیرخلاق؛ اندیشه وتفکرتک بعدی؛ رفتاروسبک زندگی تک بعدی وغیرپویا؛..... محصول اقتصادی تک بعدی می باشند .بعنوان مثال درسبک زندگی تک بعدی غیر خلاق؛ افراد چه پولدار وچه قشر فقیر ومتوسط جامعه درشرایط گران شدن چای؛ تنها وتنها گزینه ای که می شناسند ودر سردارند؛ صرف نظر ازرفتارهای زننده ی بعضی افراد در صفوف چای ؛احتکار کردن و خرید به مقدارزیاد آن برای روزمبادا میباشد.انها حتی به این موضوع فکرنمی کنند که جایگزین های دیگری مثل چای سبز؛ چای قرمز(ترش) ویا انواع دم نوش های پر خاصیت وسالم تری هستند که می توانند تا زمان ارزان ترشدن ومساعد شدن وضعیت اقتصادی وتنبیه عاملان گران شدن چای ویا هرنوع کالای دیگری صرف و استفاده نمایند. متاسفانه وقتی از منابع ورسانه ها با خبر می شویم که چند نفر در صف دریافت سبد کالا زخمی و کشته می شوند به حاد بودن این قضیه بیشتر پی می بریم.
در چنین جامعه ی تب کنکور ودانشگاه رفتن نیز بعنوان اولین وآخرین گزینه نسل جوان بعنوان پایه های موفقیت و پیدا کردن شان و منزلت اجتماعی قلمداد می شود درغیراینصورت افراد ناکام و شکست خورده در جامعه محسوب می شوند و بدترازاین؛ نزد خانواده های ایرانی این نسل جوان تنها چند رشته مهندسی ؛ پزشکی ؛....ارج وقرب دارد واگر کسی دارای ذوق وقریحه ی نویسندگی ویا هنری باشد؛ به سختی ازنظر جامعه مقبول پسند واقع خواهد شد.
همچنین در سبک زندگی غیر خلاق و تک بعدی؛ افراد یک جوررفتارمی کنند؛ یک جور لباس می پوشند یک جورزندگی می کنند؛ یک جورغذا می خورند ویک جورحرف می زنند ودر این سبک زندگی؛ افراد شبانه روزبرای رسیدن به چند قلم وام گرفتن؛ ماشین خریدن و بازکردن حسابهای پس انداز متعدد وجمع کردن پول بیشتر تلاش می کنند که متاسفانه بعد ازرسیدن به آنها وبرقراری ثبات وآرامش؛ در ادامه شور وحال زندگی به خاطر بیماری روزمره گی وکسالت ویکنواختی از بین می رود.اگر هم حرکتی ویا تکان خوردنی هست ازچند حال خارج نیست؛ یا تلاش می کنند خانه را بفروشند وخانه ی گرانتردرجایی بهتر بگیرند؛ یا با خرید اثاثیه و اشیاء لوکس وقیمتی ترزندگی را شلوغ ترمی کنند یا درنهایت مدل ماشین را عوض می کنند وبعضی ها هم ازفرط بیکاری وبرای فرارازاین یکنواختی مسیر ادامه تحصیلات را ادامه می دهند. همچنین درصد بسیارزیادی ازگفتگوهای محاوره ای وعامیانه دررفت وآمد های فامیلی ومجالس و حتی درمحل کاربه این چند قلم اختصاص پیدا می کند.
ودر بعد اقتصادی نیز منابع ثروت آفرین وپول ساز نزد افراد بازارسیاه؛ بازار ارزوطلا ؛ سپرده گذاری در بانک ها ویا ساخت وسازمی باشد برعکس جوامع توسعه یافته و پیشرفته که منبع ثروت آفرینی آنها؛ دانش وفناوری روز دنیا می باشد .
همچنین در جامعه تک بعدی خود خواهی؛ خود محوری؛ مطلق نگری ومطلق اندیشی رشد پیدا می کند و در آن افراد به دو دسته مطلق خوب یا بد ؛ سیاه یا سفید دسته بندی می شوند .در چنین نگاهی؛ سازوکاری مثل انتقاد کردن وانتقاد پذیری که یکی از مهمترین مهارتها درزندگی افراد می باشد اصولا رشد پیدا نمی کند وافراد دربرخورد با یکدیگر ظرفیت وتحمل خطاها واشتباهات یکدیگر را ندارند وجزء سروصدا کردن وفحش دادن وناسزا گفتن وقیل وقال راه انداختن ؛ به خاطر نداشتن تفکری چند بعدی و خلاق ؛ ناتوان از فکر کردن به گزینه ها وراه حل های دیگر هستند.
در بحث اشتغال زائی فارغ التحصیلان با سواد بیکار وفاقد دید چند بعدی وخلاق ؛همچنان مترصد ودر انتظار پیدا کردن مشاغل سنتی ودولتی فرصت سوزی می کنند .البته بیچاره ها تقصیر ندارند چون برای ازدواج هم ؛ معیارخانواده ها در درجه اول داشتن شغل مناسب دولتی آینده دار باحقوق مکفی و بیمه بازنشستگی می باشد.
بنابراین تفکر تک بعدی وغیر خلاق در تمام جزئیات ریز ودرشت زندگی و عرصه های فرهنگی ؛ هنر؛ اقتصاد و حتی مسائل دینی ریشه دوانده است.
خوشبختانه در سالهای اخیربا آموزش وتربیت نیروهای ماهر؛ کارآفرین ومتخصص و آموزش مهارتهای فنی وحرفه ای درمراکز دانشگاهی و پارک های علم وفناوری؛ برگزاری همایش ها؛ کارگاه ها وسمینارهای با موضوع خلاقیت؛ موفقیت وتفکرمثبت؛ سازوکارتفکر چند بعدی وخلاق درابعاد مختلف زندگی در حال گسترش و نهادینه شدن است و افراد زیادی با یادگیری اصول مدیریت ذهن ورفتارو همچنین فناوری تفکر خلاق به مسیر متعادل و پویای موفقیت و زندگی خلاق وچند بعدی بازگشته اند.